- تاریخ انتشار : 29 بهمن 1388 ساعت 01:22 صبح
- تعداد بازدید : 99
- زمان مطالعه : 20 دقیقه
از دعاهاى امام عليه السلام است در خضوع و فروتنى براى خداى توانا و بزرگ
(و آن به دل و اندام و زبان است، به دل مانند اعتقاد به اينكه كمترين و نيازمندترين بندگان است، و به اندام مانند رخسار بر زمين نهادن، و به زبان مانند اقرار به آنچه اعتقاد دارد و درخواست آمرزش از گناهان):
― اى پروردگار من گناهانم (بر اثر بسيارى و بزرگى) مرا خاموش كرده، و گفتارم گسيخته شده (نمى توانم سخنى بگويم) از اين رو براى من (درباره ى كردارم) حجت و برهانى (يا عذر و بهانه اى) نيست، پس من به رنج و سختى خود گرفتار، به سبب كردارم در گرو، در گناهم حيران، از بيرون رفتن از راه راستم سرگردان و در راه خويش مانده ام
― نفس خود را در جايگاه خواران گناهكاران واداشته ام، در جايگاه بدبختانى كه بر (نافرمانى از) تو جرات نموده اند، آنانكه وعده (پاداش و كيفر) تو را سبك شمرده اند
― منزه و پاكى (شگفتا) به كدام جرات و دليرى بر تو جرات كردم، و به كدام هلاك و تباهى خود را هلاك ساختم؟!
― اى مولى و آقاى من بر افتادن من با تمام رخسارم و بر لغزيدن پايم (در گناهان) رحم و مهربانى فرما، و به حلم و بردباريت بر نادانيم، و به احسان و نيكيت بر بدكرداريم ببخش، زيرا من به گناه خود اقراركننده، و به خطاى خويش اعتراف كننده ام، و اين دست من و اين موى جلو سر من است (من در دست تو و تحت حكم و فرمان توام) زارى مى كنم و خود را براى قصاص و كيفر كردارم تسليم نموده ام، بر پيريم و به پايان رسيدن روزهايم و نزديك شدن مرگم و ناتوانيم و نيازمنديم (به رحمتت) و بيچارگيم (توانا نبودنم بر به دست آوردن سود و جلوگيرى از زيان) رحم و مهربانى كن
― اى مولاى من، و مرا رحم نما چون نشان من از دنيا بريده (نيست) شود، و يا دم در ميان آفريدگان زايل گردد، و مانند كسى كه فراموش شده در زمره و گروه فراموش شدگان باشم
― اى مولاى من و مرا رحم فرما هنگام دگرگون شدن پيكرم (يا رخسارم) و حال و چگونگى كه بر آن هستم آنگاه كه تنم كهنه و پوسيده گردد، و اندامم از هم بپا شد، و مفاصل و پيوندهايم پاره شود (مضمون اين فصل از دعاء به آنچه حضرت اميرالمومنين- عليه السلام- از پيغمبر اكرم- صلى الله عليه و آله- نقل فرموده به اينكه بدن آل محمد- عليهم السلام- پس از مردن نمى پوسد، و ما آن را در كتاب ترجمه و شرح نهج البلاغه صفحه ى دويست و هفتم شرح نموديم منافات ندارد، زيرا غرض امام- عليه السلام- در اينجا مانند يكى از افراد مردم خضوع و فروتنى است، نه بيان آنچه به خود اختصاص دارد) اى واى از غفلت و بى خبرى من از آنچه (مرگ و سئوال در قبر و تنهائى و تنگى و فشار و تاريكى آن و زنده شدن روز رستاخيز و حساب و بازپرسى در آن كه) درباره ام خواسته مى شود (و سختى آن را نمى توان وصف نمود)
― اى مولاى من و مرا در (روز) برانگيختن و زنده شدنم (براى حساب و بازپرسى) رحم كن، و ايستگاهم را در آن روز با دوستانت، و بازگشتم را (به سراى جزاء) در ميان يارانت، و منزل و جايم را در همسايگى (رحمت) خود قرار ده، اى پروردگار جهانيان (اى خدائى كه ايشان را به كمال شايسته ى خودشان مى رسانى).