لطفا منتظر باشید
هنگامى كه به ناتوانى از بجا آوردن شكر و سپاس اقرار مى‏نمود
  • تاریخ انتشار : 30 مهر 1389 ساعت 08:37 صبح
  • تعداد بازدید : 70
  • زمان مطالعه : 20 دقیقه

 از دعاهاى امام عليه‏السلام است هنگامى كه به ناتوانى از بجا آوردن شكر و سپاس اقرار مى‏نمود


•    بارالها، هيچ كس به حدى از اداى شكرت دست نيابد مگر احسان ديگرى به او شود كه اين خود شكر ديگرى بر او بايسته كند.

•    بنده‏ات هر چه بكوشد به درجه‏اى از طاعتت نرسد و آن سان كه در خور شأن توست بندگى‏ات نتواند و در اداى آن بسى واماند.

•    پس سپاسگزارترين بندگانت از شكرت ناتوان بود و عابدترين ايشان بر بندگى‏ات بسى مقصر باشد.

•    هيچ كس شايسته آن نيست كه از سر استحقاق او را ببخشايى و از روى سزاوارى از او خرسند باشى.

•    پس هر كه را ببخشايى از مرحمت تو باشد و از هر كه خرسند شوى از فضل و كرم تو بود.

•    شكر اندك را سپاس گزارى و بر طاعتت كم پاداش همى دهى چنان كه گويا شكرگزارى بندگانت كه ثواب آن را بر خود واجب كرده‏اى و پاداشش افزون از آن نموده‏اى كارى است كه آنان اختيار سرپيچى‏اش دارند و از اين روست كه پاداششان داده‏اى، يا سبب آن به دست تو نباشد و بدين سبب مزدشان بخشيده‏اى.

•    نه چنين است خداى من تو مالك امر ايشانى پيش از آن كه توان بندگى‏شان باشد و پاداششان فراهم آورده‏اى قبل از آن كه به طاعتت پردازند؛ زيرا آيين تو دادن نعمت است بدون اين كه كسى چيزى دهد و عادت تو نيكوكارى است بدون اين كه كسى چيزى خواهد و شيوه تو بخشودن است با آن در برابرت گناه شود.

•    پس همگان معترفند كه هر كه را كيفر كنى بر او ستم روا نداشته‏اى و گواهى دهند كه هر كس را عافيت دهى درباره‏اش احسان نموده‏اى، و اقرار دارند كه آنچه سزاوار خداى‏ات باشد به جاى نياورده‏اند.

•    خداوندا، اگر شيطان ايشان را از بندگى‏ات نمى‏فريفت هيچ يك گناه نمى‏كرد، و اگر او باطل را حق جلوه نمى‏داد هرگز كسى از راه بندگى‏ات گمراه نمى‏گشت.

•    شگفتا! چه آشكار است فضل و بزرگى‏ات در برخورد با آن كه فرمانت برد و آن كه عصيانت كرد: فرمان بردار را بر طاعتش كه خود توفيقش داده‏اى سپاس گزارى و گناهكار را در كيفرش كه مى‏توانى در آن شتاب كنى مهلت دهى.

•    به هر يك چيزى عطا مى‏كنى كه لياقتش ندارد، و به هر كدام احسانى مى‏دهى كه كردارش شايسته آن نباشد.

•    اگر مى‏خواستى فرمان بردار را بر آنچه خود توفيق عملش داده‏اى به عدالت پاداش دهى بيم آن بود كه ثواب تو را از دست دهد و نعمتت از كفش همى برود، اما به كرمت او را در برابر مدت زمان زودگذر بندگى‏اش پاداش جاودانه اخروى عطا كنى و در قبال كردارى كه پايانش نزديك و فانى است پاداشى بى پايان و بيكران دهى.

•    پس تو اى خدا در برابر سفره گسترده روزى‏ات كه به او توان طاعتت مى‏داد از او عوض نخواستى و او را در برابر ابزار و اسبابى كه با آنها به عفو تو دست يافت به حسابرسى و مناقشه نگرفتى؛ كه اگر چنين مى‏نمودى يكسره تمام دسترنج و همه ثمره تلاشش در برابر كوچك‏ترين نعمت و عطاى تو از بين مى‏رفت و خود در پيشگاهت عوض ساير نعماتت در گرو مى‏ماند. پس كى او در خور اندكى از ثواب تو باشد؟ نه، هرگز.

•    خداى من اين داستان كسى است كه فرمان تو راه برده و راه آنى است كه عبادت تو كرده. اما آن كه از فرمانت برتافته و نهى‏ات را به جا آورده، در كيفرش شتاب نكنى تا روى به توبه آورد و به مسير بندگى‏ات درآيد، با آن كه او بى گمان در نخستين گناهش سزاوار تمامى عقوبت‏هايى مى‏شد كه براى همه مردمان مهيا شده است.

•    پس تمام عذاب‏هايى كه از او به تأخير انداختى و همه انتقام و عقاب قهرآلودت كه از او واپس داشته‏اى، چشم پوشى توست از حقت و رضايت است به كمتر از استحقاقت.

•    پس اى خداى من چه كسى كريم‏تر از تو، و چه كسى تيره‏بخت‏تر از آن است كه خود را با نافرمانيت هلاك كرد؟ نه هيچ كس. خدايا، تو برتر از آنى كه جز به احسان توصيف كردى، پاك و منزهى كه جز از عدالتت ترسيده شود. ترس آن نيست كه بر گناهكاران ستم كنى و يا ثواب آن كه خرسندى‏ات خواهد فروگذارى، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و آرزويم روا فرما، و براى دستيابى به توفيق گزاردن بندگى‏ات بيش از اين هدايتم نما كه بى گمان تو عطابخش كريمى.

نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه