داود بن قاسم جعفرى مىگويد: در سامرا براى وداع به حضرت امام هادى عليه السلام جهت رفتن به حج، بر او وارد شدم، با من بيرون آمد، وقتى به پايان حائل رسيد، به پايين آمد، من هم با او به پايين آمدم، با دستش روى زمين خطى شبيه دايره كشيد سپس به من فرمود: اى عمو! آنچه در اين دايره است برگير تا براى هزينه سفرت باشد و براى حج خود از آن كمك بگيرى، من با دستم به زمين كوبيدم قالبى طلا ديدم كه در آن دويست مثقال طلا بود!
سامرا، سال 254 هجري قمري. زهر، سرار بدن امام هادي(ع) را فرا گرفته و حضرت در بستر بيماري آخرين زمزمه هاي قدسي را با معبود خودش نجوا مي کرد. غم و اندوهي گران بر قلوب مؤمنان سنگيني مي کرد و چشم ها در فراق آن محبوب اشک مي ريخت. امام هادي(ع) پس از 42 سال زندگي سراسر رحمت و برکت و 34 سال امامت و هدايت امت اسلام، توسط حاکمان ستمگر عباسي به شهادت رسيد و در همان شهر به خاک سپرده شد. نگاهي مي اندازيم به زندگي سراسر نور اين امام همام. به اميد نزديک شدن سبک زندگي خودمان به اين قهرمان وادي بندگي. صريا؛ شهري
هنگامی که امام را به سامرا تبعید کردند، بنا به دستور متوکل و برای تحقیر امام، ایشان را در محلی که «خان صعالیک» نام داشت، و محل تجمع گدایان و بینوایان بود، جای دادند.