یک روز مانده تا محفل شور و معرفت
حسینیه هدایتشیعیان ما ،جان ما هستند!
ما مثل جانمان از شیعیانمان دفاع می کنیم!
متن کلیپ:
شش نفر که با همدیگر رفیق بودند، به همدیگر گفتند وظیفهٔ واجب و مسئولیت الهی ما این است که به کربلا برویم؛گفتند بریم!
از همهٔ دیدهبانها و موانع گذشتند و از میان تپهها و جادههای فرعی آمدند. چه موقع به ابیعبدالله(ع) رسیدند؟ روز دوم، وقتی ششتایی وارد شدند، امام با حر حرف میزدند. حر گفت: شما ششتا محکوم هستید؛ یا باید شما را کَتبسته پیش ابنزیاد برگردانم یا اینجا در چادری زندانیتان بکنند تا کار ما با حسینبنعلی معلوم بشود. ابیعبدالله(ع) گفتند: اینها را برگردانی؟اینها را زندانی کنی؟ تو به من وعده دادهای که کاری نمیکنی تا نامهٔ ابنزیاد برسد. حر گفت: من سر وعدهام هستم و گفتهام با شما و اینهایی که با تو هستند، کاری ندارم؛ اما اینها که با شما نبودند! امام گفتند: اینها با من نبودند، اینها با ما هستند! «شیعتنا منا» اینها با ما هستند و من نمیگذارم که آنها را نه برگردانی و نه زندانیشان کنی. اامام فرمودند: از این ششتا دفاع میکنم، چنانکه از جانم دفاع میکنم؛ یعنی شیعیان ما جان ما هستند!